پیری
پیری میگفت:اگه میخوای جوان بمونی.
دردهای دلتوبه كسی بگو
كه دوسش داری ودوستت داره گفتم:
پس چراتوپیرشدی؟خندیدوگفت:
دوسش داشتم،دوستم نداشت
پیری میگفت:اگه میخوای جوان بمونی.
دردهای دلتوبه كسی بگو
كه دوسش داری ودوستت داره گفتم:
پس چراتوپیرشدی؟خندیدوگفت:
دوسش داشتم،دوستم نداشت
خوش به حال ماهی ها
تکلیفشان معلوم است
هوایی که می شوند ، می میرند
با تمام غرور دخترانه ام مینویسم....
گاهی دلم
برای لحن مردانه ات...
"خانومم" گفتن هایت...
تنگ میشود...
مراقب باشید
ﻣﺮﺍﻗﺐ ﻫﻤﯿﻦ “ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ” ﻫﺎ
“ﻋﺰﯾﺰﻡ” ﻫﺎ
“ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﻢ” ﻫﺎ
ﻣﺮﺍﻗﺐ ﺑﺎﺷﯿﺪ!
ﺑﻌﻀﯽ ﻫﺎ ﺑﺎﺯﯼ ﺑﺎ ﮐﻠﻤﺎﺕ ﺭﺍ ﺧﻮﺏ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﻨﺪ ﻏﺮﯾﺒﻪ ﻫﻢ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ !
ﻫﻤﯿﻨﻬﺎﯾﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﺯﺟﺎﻥ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ ﻭ ﺩﻟﺒﺮﯼ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ!
ﻫﻤﯿﻨﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ “ﺁﺷﻖ” ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ ﺗﺎ ﺍﺩﺍﯼ”ﻋﺎﺷﻖ” ﺭﺍ ﺩﺭﺁﻭﺭﻧﺪ!
ﺑﯿﭽﺎﺭﻩ ﻋﺸﻖ!
ﺑﺎﺯﻫﻢ ﺳﺮﺵ ﮐﻼﻩ ﻣﯽ ﮔﺬﺍﺭﻧﺪ ﺁﻧﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ،
ﻧﻪ ﻻﯾﻖ ﻋﺸﻘﻨﺪ ﻭ ﻧﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ !
حال این روزهای من
خلاصه می شود دریک کلمه … خسسسسسسسسته …
خسته ام ازدنیایی که آدم هایش ماسک عاشقی دارن
خسته ام ازجایی که برای دیگران نفس میکشم
دلم یک عالمه آرامش می خواهد....
اگه کسی می گه که برای تو می میره دروغ میگه!!!
حقیقت رو کسی میگه که برای تو زندگی می کنه
دلم غیرت میخواهد
از ان غیرت های مردانه ی محکم ..!
که وقتی نگاه کسی بیجا چرخید ... محکم توی صورتش بخورد
که وقتی دستی بیجا دراز شد .... دستش را بشکند
دلم مرد میخواهد ...
از انها که میگفتیمش شیر ...
دلم مراقبت میخواهد ...
از انها که میگفتمش مثل عقاب ...
دوست دارم گاهی یک اغوش محکم ؛ یک سینه ی ستبر ؛ یک نگاهعاشقانه ؛ یک قلب نگران ...
کنارم باشد ....!
جایی که دست هیچکس به من نرسد ..
جایی که من باشم و امنیت و لبخند ...!
جایی که بعد از هر ترس ، بشنوم " نترس من هستم ... " و اغوشش محکم تر شود برای من ...!
و این نهایت ارامش من باشد !
غیرت را دوست دارم ...
حسادت های مردانه را دوست دارم...
ادم را دلگرم میکند ...
که هنوز کسی تورا فقط برای خودش میخواهد ....
که هنوز برای کسی مهم است حریم شخصی تو ...!
چقدر دوست داشتم یک نفر از من می پرسید چرا نگاه هایت آنقدر غمگین است؟
چرا لبخندهایت آنقدر تلخ و بیرنگ است؟
اما افسوس که هیچ کس نبود ...همیشه من بودم و من و تنهایی پر از خاطره ...
آری با تو هستم! با تویی که از کنارم گذشتی
و حتی یک بار هم نپرسیدی
چرا چشمهایم همیشه بارانیست
خسته ام از اين مواظب خودت باش ها
تو اگر نگران من بودي
نميرفتي اگر ميماندي
با يك نگاه با يك نفس مواظبم بودي
پس نگران من نباش برو
خيلي سخته به خاطر كسي كه دوستش داري
همه رو تو زندگيت خط بزني
بعد بفهمي خودتو توي ليستي بودي كه او
به خاطر يكي ديگه خط زده
بعضی وقتا
اینقدر دلت از یه حرف میشکنه
که...
حتی نای اعتراضم نداری
فقط نگاه میکنی و
بی صدا...
میشکنی....
دلــــم مـــی خـــواد وقتـــی پیر شـــدمـــــ و دختـــرم ازمــــــ پــــرسید
عـــشقت کـــی بــــود ،؟
بتونــــم بــــا دستــــم بــــه اتــــاق اشاره کنــــم و بــــگم : اونـــجا نشسته..
مهم نیست ڪه دیگر بآشـے یآ نه...
مهم نیست ڪه دیگر دوسم دآشته بآشـے یآ نه
مهم نیست ڪه دیگر مرآ به خآطر بیآورے یآ نه
مهم نیست ڪه دیگر تورآ بآ دیگرے میبینم یآ نه
مهم اینست ڪه زمآنے که تنهآ میشوے ...
زمــآنـے ڪه دلت گرفت
چگونه و با چه رویـےسر به آسماטּ بلند میڪنـے و میگویـے :
خدآیا مـטּ ڪه گنآهـے نڪردم !!!
پس چه شد ...
اگر میبینی هنوز تنهام !
بخاطر عشق تو نیست ....
من فقط میترسم ؛
میترسم همه مثل تو باشند........
می لـــــرزم
سرد بود آب پاکــــی که روی دستانم ریخــــتی
دلــم برای کسی تنــگ است …
کـه آمــد …
نـمـــانـد …
و
رفــــت …
و پــایــان داد به هــرچه داشتــــــم
همیشه میگن سر بی گناه تا پای دار میره اما بالای دار نمیره
ولی تا حالا کسی به این فکر نکرده که
رفتن تا پای دار برای بی گناه از صد بار مرگ بدتره
تــــوی مـــــــردها حــسی هست به نام
غیـــــــــــرت
همون حــس توی خانـــــــم ها اسمش هست
حســــــــادت
ولی من به جُفتــــــــش میگم
عشــــــــــق
تا عشـــــقی نباشه
نه غیــــرتی میشی نه حسـودی میکنی...
دلم ازداغ نامردی نسیمی سردمیخواهد
میان قحطی مرحم دلی هم دردمیخواهد
مگریادت نمی آیددرآغازمحبتها
شبی گفتم درگوشت رفاقت مردمیخواهد
هیچ وقت نگذارید در زندگی
کسی که شما "یکی از انتخاب هایش" هستید
برایتان تبدیل به"اولویت"شود